سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که ما أهل‏بیت را دوست گیرد ، درویشى را همچون پوشاک بپذیرد [ و گاه این سخن را به معنى دیگر تأویل کنند که اینجا جاى آوردن آن نیست . ] [نهج البلاغه]

 

کودکی که تحقیر میشود ,به خواسته هایش نمی رسد, به صورت های گوناگون طرد میشود,مایوس وناامید میشود ,خصایص انسانی او را له میکنند,رنج میکشدو نمی تواند این رنج را فریاد کند وانباشتن این رنج در درونش تولید تنفر می کندو انگیزه زندگی کردن را از او می گیرد, درو نی پر از رنج دارد که این رنجها در او در طول زندگی , تولید خشم و کینه و تنفر کرده و فرد را در درازمدت تخریب میکند, وقتی در درون خود تنفر داریم ,تخریب کردن, بی چون و چراروی میدهد و این تخریب از خود شروع شده و ابعاد گسترده تری را نسبت به آن تنفر دربرمی گیرد,  در زندگی خودمان اگر توجه کنیم ,ردپای آنها را خواهیم دید , انسان تمام اینها را به صورت ناآگاهانه انجام میدهد و در واقع خشونتی که در او تولید شده ومحصولش تخریب هر چیزی میتواند باشد ,اراده شخص را در اختیار دارد و شخص برای رهایی و آزادی که همه به دنبال آن هستندوآنرا در کوچه و خیابان و مکاتب و ایسم های گوناگون می گردند,بایستی از خودشروع کنند و سرچشمه آزادی را در خود پیدا کنند , با روانکاوی و خودشناسی و پیدا کردن قدرت نگاه , آرام آرام تنفر وکینه و عداوت درونی را تحت کنترل خوددرآورده وراه درست را بدون در نظر گرفتن دوست داشتن و دوست نداشتن هاعمل کنند و آزاد شوند و در آزادی که حیطه نور است قرار بگیرند ,کسانی که دنبال آزادی هستند ناخودآگاه می خواهند وارد این حیطه شوند ,انسانی که آزادی را پیدا کرد دیگر از او تخریب سر نمی زند و شروع به سازندگی با امکاناتی که دارد میکند و سازندگی که حیطه نور است را از دست نمی دهد چون میداندتخریب او را  به حیطه تاریکی میکشاند و او میداند وقت کم دارد ومرگ هر لحظه میتواند وارد شود, از عارفی پرسیدند که جرا الله الله گوید نمی گوید لا اله الا الله عارف جواب دارد ,ترسم در زمان لا گفتن بمیرم ,الله ما را بس , پاینده باشید.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط صبوری 89/12/28:: 4:14 عصر     |     () نظر

یکی از مشکلات ودردی که انسان امروزی در تمام کره خاکی اسیر آن شده و روز به روز در باتلاق آن بیشتر فرو میرود , مبنای عمل و کردار خود را با دوست داشتن و دوست نداشتن تنظیم میکند, اگر چیزی را دوست داریم و با ما همسو باشد ,درآنصورت از مواهب محبت و عشق برخوردار میشود و در غیر این صورت از طرف ما به نوعی طرد میشود, در اینجا رد پای خودبینی و خودپرستی و خود خواهی را میتوان دید, درجایی که اگر احترام و محبت شرطی ,وآن هم به شرط رعایت خود شخص مطرح است,در آنجا خداوند حظور ندارد, دوست داشتن و دوست نداشتن یک امر شخصی است ,حق و حقیقت به ما اجازه نمی دهد به خاطر اغراض شخصی از قوانین الاهی سرپیچی کنیم ,ما اجازه نداریم برای هیچ چیزی قوانین الاهی را نادیده بگیریم,در حالت دوست داشتن ونداشتن,من مطرح هستم و خداوند مطرح نیست و در رعایت قوانین دیگر من مطرح نیستم و خداوند مطرح است , وقتی قانون الاهی از محبت به همسایه صحبت میکند ,دیگر سیاه وسفید بودن ومسلمان بودن یا نبودن مطرح نیست ,اگر زمانی این محبت ,بر مبنای شرطی , داده شد , بدانیم که عمل ما بر پایه قانون الاهی نبوده و قصد هدفی جز خودخواهی ما مطرح نبوده,وقتی قانون و نظم الاهی را وارد زندگی میکنیم آرام آرام خودپرستی و خودخواهی ازبین میرود و نور برزندگی ما شروع به تابیدن میکند , بدانیم که در روند روشنایی و نور رشدی وجود دارد تا بی نهایت و در روند تاریکی هم انسان میتواند رشد کند, ورشد درتاریکی را نزول وسقوط میگوییم که آنهم تا بی نهایت میتواند ادامه داشته باشد,کمی به خودمان بیاییم و ببنیم که در چه حیطه از نور و ظلمت هستیم.پاینده باشید.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط صبوری 89/12/15:: 12:7 صبح     |     () نظر

 یکی از مشکلات ما که جنبه جهانی دارد این است که , واقعیت ها را از دریچه منفی یا مثبت میبنیم , در اثر تعلیم و تربیت ,ما یاد میگریم که واقعیت ها را طوری نگاه کنیم که مربیان مان   نگاه کردند , این نگاه در تضاد با لحظه حال است , آنچه گه در لحظه حال اتفاق می افتد ,را نمی توان با اندیشه های کذشتگان نگاه کرد , به طور مثال در هر خانوده اختلافی بین والدین و فرزندان هست و این یک حالت عمومی است ,والد به لحظه حال آنطور نگاه میکند که در گذشته مرسوم بود و فرزند طوری دیگر که الان جاری است ,نگاه والد می تواند مثبت و یا منفی باشد ولی در هر دو صورت نگاهی مرده است ,کسی که در راه خودشناسی است این ذهن را میشناسد و منفی و مثبت بودن خود را میشناسد و آگاهانه در پی حالتی دیگر دست به جستجو می زند و سر آخر به خنثی بودن میرسد, و در کیفیت خنثی استقرار می یابد ,در این حالت دیگر واقعیت ها را نه مثبت و نه منفی میبیند, بدون اینکه منفی و مثبت در او اثر بگذارند و عمل او را مطابق خواست خودشان هدایت کنند و او را گرفتار عکس العمل کنند, بدون قضاوت میتواند عقل و خرد را که دیروز کار نمی کرد ,از این لحظه به کار اندازد, نگاه عاقلانه به آنچه در این لحظه روی میدهد , داشته باشد ,خنثی بودن بی تفاوتی نیست ,خنثی بودن حالتی است که در این حالت نه منفی بودن و نه مثبت بودن واقعیتی در او اثری نمی توانند بگذارند,عمل درست از این حیطه است ,عملی که تمام و کامل است و آرامش محصول این درستی است ,و خنثی بودن خود به خود بدست نمی آید و کوشش و تلاش فراوانی را می طلبد و با تفاوتی که بیماری است کاملا فرق میکند, بزرگی میگفت ,عقل مثل وسیله ایی است که کناری پارک شده و مادام که از آن استفاده نشود امکان ندارد که حرکت کند . پاینده باشید


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط صبوری 89/12/1:: 12:42 عصر     |     () نظر

درباره

صبوری
هدف از ایجاد این وبلاگ احساس وظیفه ایی است که اولا سپاس از خداوند برای توفیق این فرصت برای خودشناسی در کنار استاد و معلمی که مرا تا ابد بنده خدا کرده و دوم برای آن حتی تویی که نیازمند و طالب کشف ومکاشفه وبنده گی نظم و هماهنگی و هارمونی هستی.در ضمن آنچه مینویسم فقط نظرات شخصی است و هیچگاه بی احترامی و هتک حرمت به هیچ دینی در مرام من وجود نداردکه من عاشق تمام پیامبران خداوند بلاخص حضرت محمد (ص) هستم وهرکسی کوچکترین بی احترامی به اعتقادات و باورهای انسان کنداز خدا پرستی دور است ,اگر دیدگاه من با شما یکی نیست این به دلیل تفاوتی است که در اندیشهای ماست وهیچ چیز دیگری نیست ودر این راه ما هم سفرانی همراه به سمت خداوند هستیم و در این راه من محتاج راهنمایی های شما انسان بزرگ هستم
صفحه‌های دیگر
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها