سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند به سه تن نمی نگرد و با آنان سخن نمی گوید : پیشوای ستمکار، پیرِ زناکار و عابد متکبّر . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]

جسم وجان بدون دخا لت ما کار خودش را انجام میدهند وما هیچ کاری در باره
آنها نمی توانیم انجام دهیم ,ولی بخشی از هستی و وجود ما قابل تربیت و بهره
گیری هستند که ما امکان دارد از وجود آنها باخبر نباشیم ,قسمتی از وجود ما که
در ادبیات به عنوان نفس از آن یاد کرده اند به گوش ما آشنا است ,مسله مهم
کاربرد نفس در زندگی ماست ,این بخش از وجود ما در ارتباط با یادگیری هایی
که تبدیل به عمل میشود مربوط است ,اگر این تعالیم بر خلاف قوانین الاهی و
هستی مطابقت نداشته باشد ,نفس , بیمار میشود ,واراده  بیمار به طرف قدرت
وقدرتمندی میرود ,پس هر کسی که به دنبال قدرت میرود نفسش بیمار است ,
اراده بیمار به دنبال قدرت بنا به تعریف قدرت در جایی که پرورش یافته میرود,برای
تخریب,حالا درجات تخریب می تواند متفاوت باشدولی فقط یک راه برای اینکه نفس
به سلامت برسد وجود دارد , اینکه انسان دست از قدرت گرایی بردارد و برود به
طرف اخلاقیات ,راز به سلامت رسیدن نفس و یا والد درون ,,,اخلاقیات,,,است .
که صد البته مسله بسیار عمیق است و در چند خط قابل گفتن نیست .که با به
سلامت رسیدن نفس , نیرویی در درون ما بکار می افتد که قبلا , نمیتوانست کار
طبیعی خودش را انجام دهد .
قسمت دیگر از وجود ما که گرفتار بیماری است و ما با عوارض های آن آشنا هستیم مثل حسادت و کینه و اضطراب و افسردگی و غیره ,نیروی عشق و شهود ماست ,وقتی ما لحظه حال  و واقعیت این لحظه را با تجربه های گذشته
قضاوت میکنیم ,واین کار همیشه تکرار میشود ,قسمتی از وجود ما بیمار میشود
یعنی کار طبیعی خودش را نمیتواند انجام دهد ,امروزه برای سهولت فهم آنرا کودک
درون نامگذاری کرده اند,قضاوت کردن این بخش از وجود ما را بیمار میکند ,راه
درمان فقط یک چیز را کنترل کردن است ,,,قضاوت ,,,نکردن.وقتی جلوی قضاوت
کردن را میگیریم ,نیرویی در درون ما به کار می افتد بنام نیروی شهود ,که واقعیت
لحظه حال را میبیند وعشق که همان حس مسولیت است بکار می افتد واین
بخش از وجود ما به طبیعت خودش برمی گردد,وحالاهر کدام از دو بخش ما که
قبلا خود عمل می کردند,اطلاعات خودشان را به بخش دیگر از وجود ما که از
کارایی لازم برخوردار نبود ,,بالغ و عقل ,, میدهند تا دستور عمل از طرف بالغ ما که
با رعایت اخلاقیات و مسولیت ,دستور عمل میدهد ,وآرامش در این لحظه برقرار
است ,که بالغ با بکار گیری از دانش امروز وحذف آنچه که به درد این لحظه نمیخورد
در پی انتخاب های درست هست ,در این لحظه انسان به حالت طبیعی خود
برمیگردد و دریچه ایی دیگر بر روی او گشوده خواهد شد ,امیدوارم مفید باشد,
پاینده باشید.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط صبوری 90/12/19:: 4:4 عصر     |     () نظر

انسان دارای سه بخش است, بخشی از ما که میبینیم ,جسم ماست که شرایط
و قوانین خودش را دارد و متعلق به مانیست وبه عنوان یک وسیله در اختیار ماست
وبا پایان یافتن عمر به خاک که جزیی از املاک این کره خاکی است بر میگردد ,و
بخش دیگری از وجود ما که آن هم امانتی است ,جان و یا زندگی است که خداوند
مهربان به تمام بندگان خود در مدت مشخصی فیض و هدیه ایی عطا کرده که ما
در این مدت که مهمان خداوند هستیم  از این موهبت استفاده کنیم ,که این قطره
در آخر, به دریا برمیگردد ,قطره ایی به نام جان و زندگی که به دریای بیکران و
جاودان باز میگردد و از آن ما نیست,کم و بیش آگاه از جان هستیم  ,عزیزانی
که جان به جان آفرین دادندورفتند و ما دیدیم که زندگی ادامه دارد و هیچ خللی
در آن بوجود نیامد,پس جسم و جان بدون دخالت من وتو کارش را بدون نقص و
در حد کمال انجام میدهد , قسمت سومی ظاهر میشود که ناقص هست و
در پی کمال میرود ,کمال ومطلوب را میخواهد,ارزش میطلبد ,آنچه ندارد را میخواهد
و وقتی خوب توجه میکنم ,میبینم که انسان های زیادی تلاش میکنند برای رفتن به
عمق معنا ,کشف ومکاشفه معنا ,یعنی این قسمت از وجود ما با جستجو و کشف ومکاشفه در معنا ,شروع به بکار افتادن میکند,وجود حقیقی ما در اثر کشف معنا است که بکار می افتد,جسم و جان وجود واقعی ما هستند ,ومعنا به قسمت واقعی دیگر ما غذای مطلوب برای رشد کردن میرساند,وما به سمت واقعی بودن و واقعی شدن گام برمیداریم,یعنی از نقص به طرف کمال,
مادام که در راه معنا قدم نگذاریم غیر واقعی هستیم ,یعنی توان و قدرت تشخیص
واقعیت را نداریم ,یعنی فلاکت زندگی بشر امروز برای همین
غیر واقعی بودنش است ,برای اینکه قسمتی از وجودش که با رفتن به دنبال معنا
بکار می افتد,کار نمیکند,بشری که نوان دیدن واقعیت و حقیقت ,واقعیت که
آنچه هست و حقیقت را که آنچه باید باشدرا ندارد ,وقتی این قسمت از وجود شروع به کار میکند ,رشد میکند و درست مثل دانه ایی که درختی را در دلش نهان دارد ,تبدیل به نهال واقعی خواهد شد ,درختی که ریشه هایش رادر آب معنا فرو برده و از آن سیراب میشود,این تنها راه رهایی از رنجی است که ما گرفتارش هستیم ,اقیانوسی که پایانی ندارد ,که هر چقدر بیشتر در معنا فرو رویم ,واقعی تر خواهیم شد,و هرچه واقعی تر شویم از درد و رنج رها و آزادتر ودر نتیجه شادتر و مسول ترو عاشق تر ,پاینده باشید.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط صبوری 90/12/6:: 12:7 عصر     |     () نظر

درباره

صبوری
هدف از ایجاد این وبلاگ احساس وظیفه ایی است که اولا سپاس از خداوند برای توفیق این فرصت برای خودشناسی در کنار استاد و معلمی که مرا تا ابد بنده خدا کرده و دوم برای آن حتی تویی که نیازمند و طالب کشف ومکاشفه وبنده گی نظم و هماهنگی و هارمونی هستی.در ضمن آنچه مینویسم فقط نظرات شخصی است و هیچگاه بی احترامی و هتک حرمت به هیچ دینی در مرام من وجود نداردکه من عاشق تمام پیامبران خداوند بلاخص حضرت محمد (ص) هستم وهرکسی کوچکترین بی احترامی به اعتقادات و باورهای انسان کنداز خدا پرستی دور است ,اگر دیدگاه من با شما یکی نیست این به دلیل تفاوتی است که در اندیشهای ماست وهیچ چیز دیگری نیست ودر این راه ما هم سفرانی همراه به سمت خداوند هستیم و در این راه من محتاج راهنمایی های شما انسان بزرگ هستم
صفحه‌های دیگر
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها