سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امّا حقّ شما برمن . . . این است که به شما بیاموزم تا نادانی نکنید و ادب آموزم تا بدانید . [امام علی علیه السلام]

درباره واقعیت و اینکه چگونه واقعیت را ببینیم زیاد شنیدیم ,چه اشکالی بوجود
آمده که ما ارتباطمان را با  واقعیت از دست دادیم ,این یعنی چی ؟البته اگر بخواهیم ریشه یابی کنیم بایستی به دوران کودکی برگردیم ,ولی به طور خلاصه اینکه ما از واقعیت یک تصویر و یک ایده آلی میسازیم ,دوست داریم واقعیتی که امروز در برابرماست آنطوری باشد که ما دوست داریم ,در نتیجه خصایص های خوب
وصفاتی را بر واقعیتی که در برابر ماست می چسبانیم,حالا دیگر ما واقعیت امروز
را نمی بینیم بلکه آنچه در این لحظه ما میبینم ,تصوراتی است که ما خود ساختیم
وهیچ ربطی هم به واقعیت ندارد ,در این لحظه ما ایده آلی ساختیم ,وهر چقدر این
ایده آل بزرگتر باشد ما از واقعیتی که از آن ایده آل ساختیم دور تر شدیم در نتیجه
الان ما در توهم فرو رفتیم ,یعنی متوهم شدیم ,در این لحظه ما شروع میکنیم به
کارهایی روی واقعیت که او مطابق آنچه ما تصور کردیم در آید ,ولی چون این امکان
پذیر نیست در نتیجه تضاد ها شروع میشوند و هر نوع تضاد با عمقی که دارد با
خودش کشمکش به ارمغان می آورد,مثلا ما از یک نفر که هر کسی میتواند باشد
نسبت به مقام و منزلتی که در پیش ما دارد ایده آلی با همه خوبی ها در ذهن
 خودمان میسازیم که وقتی در عمل با رفتارهایی از او روبرو میشویم که اصلا
مطابق آنچه در ذهن داریم  ندارد ,و این درد و رنجی را برای ما در پی دارد
که شدت رنج بستگی به اندازه دوری ما از واقعیت خواهد بود ,پس یکی از دلایل
بزرگ رنج انسان همین ساختن ایده آلی است که ما در ذهن خود میسازیم ,
واین یک مسله عمومی است یعنی تمام انسانها گرفتار آنند  ,و راهی که به نظر این حقیر میرسد, برای خلاص شدن از این رنج دایمی این است که                   ( ایده آل را به واقیعیت نزدیک کنیم),
همانگونه واقعیت را که هست ببینیم ,برای پایان تضاد و در نتیجه پایان رنج, فاصله ایده آل و واقیعت بایستی به صفر برسد ,واین باید تمرین شود راه دشواری است
ولی چاره ایی جز این برای رهایی نداریم ,آنروز که واقعیت را دیدیم ,میبینیم که هر
کسی و هر موجودی دارای دو جنبه است ,یکی خوب ویکی بد ,دیگر نه همه را
سفید میبینم و نه همه را سیاه ,میپذریم که گل رز زیبا خار هم دارد ولی ماانتخاب
میکنیم که باکدام از وجه آن در ارتباط باشیم ,حالا دیگر آگاهی, آرامش را برگردانده
ورنج نا مشروع به پایان رسیده و رنج مشروع که لازمه رشد است شروع میشود,
در رنج نامشروع ,انسان رنج بی پایانی را میکشد ,بدون آنکه به جایی وبه رشدی
 برسد ,هدف تغییر واقعیتی است که در نهایت آرامشی نسیب ما شود ,اگر ما
طالب آرامش هستیم این رویه بایستی از تغییر دیگری به تغییر خود برگردد ,امید
دارم مفهوم  را رسانده باشم ,پاینده باشید
.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط صبوری 91/2/12:: 12:28 عصر     |     () نظر

درباره

صبوری
هدف از ایجاد این وبلاگ احساس وظیفه ایی است که اولا سپاس از خداوند برای توفیق این فرصت برای خودشناسی در کنار استاد و معلمی که مرا تا ابد بنده خدا کرده و دوم برای آن حتی تویی که نیازمند و طالب کشف ومکاشفه وبنده گی نظم و هماهنگی و هارمونی هستی.در ضمن آنچه مینویسم فقط نظرات شخصی است و هیچگاه بی احترامی و هتک حرمت به هیچ دینی در مرام من وجود نداردکه من عاشق تمام پیامبران خداوند بلاخص حضرت محمد (ص) هستم وهرکسی کوچکترین بی احترامی به اعتقادات و باورهای انسان کنداز خدا پرستی دور است ,اگر دیدگاه من با شما یکی نیست این به دلیل تفاوتی است که در اندیشهای ماست وهیچ چیز دیگری نیست ودر این راه ما هم سفرانی همراه به سمت خداوند هستیم و در این راه من محتاج راهنمایی های شما انسان بزرگ هستم
صفحه‌های دیگر
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها