در تمام دنیارسم شده که مردم در به در دنبال آزادی هستند ,وحتی امیدوارند که مثلا آزادی را دیگری برای آنها به ارمغان بیاورد ,در واقع آزادی حسی است درونی که محصول و نتیجه خودکاوی و خودشناسی است,وهیچ جایگاه بیرونی ندارد وهیچ کسی نمی تواند به دیگری آزادی را هدیه بدهد, در اثر به زیر سوال بردن باورها و تعلیم و تربیت و فرهنگ و اعتقادات و ........که در اثر, فرآیند, حرکت در این راه ,زیر نظر یک استاد روحانی ,نتیجه ایی و محصولی درونی بدست می آید, که این حس را به آزادی تعبیر میکنیم ,ولی آنچه مردم دنیا میخواهند آزادی نیست بلکه ,رعایت حق و حقوق از طرف هم نوع خودش است ,اساس هر ناراحتی که در این دنیا وجود دارد,رعایت نکردن دادگری و انصاف است ,همه ما به دنبال دادگری هستیم و درک و فهم آن ,آگاهی زیادی برایمان به ارمغان میاورد ,انسان امروزی میخواهد, تمام نعمت های خداوند, که به رایگان در اختیار بشر است, به صورت درست در اختیار همه باشد ,تلاش, برای به رسمیت شناختن حق زندگی انسان ,که به آزادی تعبیر نادرستی است ,انسان امروز نمیخواهد یکی گرسنه باشد و دیگری از متورم شدن مواهب خداوند نمی داند چه کند. کسی که به آزادی درونی رسیده ,در بیرون دست به هر کاری نمی زند و نظم و دیسیپلین و محدویت از ارکان زندگی او می شود ولی کسی که به آزادی درونی نرسیده در بیرون دست به هر کاری میزند و انسانیت را زیر پا میگذارد ودست به تخریب میزند .
کلمات کلیدی: