اکثریت ما ,با ترازویی که دو کفه دارد, آشنا هستیم,ترازویی بادو کفه که همیشه بایستی در حالت تعادل باشند, خالا اگر ما خودمان رایک ترازویی بادو کفه
فرض کنیم,در یکی از کفه ها اگر ما دوست داشتن هایمان را بگذاریم و در کفه دیگر دوست نداشتن هایمان را ,در عرض روز اگر خوب توجه کنیم می بینیم که اکثریت ما در اکثر اوقات کفه های ترازوی مان,هیچگاه در حالت تعادل نیست,یکی از کفه ها سنگینتر از کفه دیگر است,این بدان معنا است که ما ,در اکثر اوقات از حالت تعادل خارج هستیم ,یا در حالت افراط هستیم یا در حالت تفریط,و این یکی از دردهای بزرگ بشر اامروز است,البته دوست داشتن یا دوست نداشتن فقط یک مثال از ده ها مثالی است که میتوان زد واین احتیاج به بررسی دقیق دارد , وبایستی به چراهای زیادی که ما را,در این لحظه از تعادل خارج کرده,جوابی برایش پیدا کنیم,در هر صورت
اکثریت ما در حالتی هستیم که هر لحظه با بهم ریختن تعادلمان ,به زیر کشیده
میشویم,یکی از مواردی که میتوانیم به خودمان کمک کنیم ,شناخت نقاط ضعفی
است که ما ,در خودمان کشف میکنیم,نقاط ضعف ما میتواند علل بزرگی برای
بهم ریختن اعتدال ما باشد,ما بجای رفتن به سمت قدرت ,بهترین کاری که میتوانیم بکنیم شناخت ودرمان نقاط ضعف مان است ,اگر نقاط ضعف درمان شوند ,خود به خود به قدرت دست یافته ایم,نه اینکه با داشتن ضعف های فراوان دنبال قدرتهایی خارج از خودمان در بیرون بگردیم تا تعادلمان بهم نریزد,که با درمان
ضعف و تبدیل شدن آنها به نقاط قدرت ,قدم به حیطه کار درست و عمل درست
می گذاریم که نشانه تعادل انسان است,نتیجه و محصول تعادل کار و عمل
درست است,پاینده باشید.
کلمات کلیدی: