یکی از نیازهایی که بشر امروز یعنی همه ما با آن روبرو هستیم ,نیاز به امنیت
یا احساس ایمنی است,امنیت فردی,خانوادگی و اجتماعی,که هر سه به هم
مربوط هستند ,که اگر این نیاز در دوران کودکی بدرستی ارضا نشده باشد ,تبدیل به دردی بزرگ برای تمام عمر خواهد شد, وزندگی فردی و اجتماعی ما را به روشهای مختلف تحت تاثیر میگذارد,و ارتباطات ما را به ظلمت و تاریکی میکشاند, اگر ما در کنار هم نتوانیم احساس ایمنی کنیم , احتیاج به یک بازنگری در خودمان داریم,ترسی عمیق که جای عشق دارد کار میکند,یکی از بارزترین این نیاز دوران
کودکی ,نیاز به عشق ,بود ,در دوران های سنی مختلف این نیاز می بایست به
روشهای متفاوت ارضا می شد,اگر در دوره نوزادی , کودک عشق را به صورت
نوازش تجربه نکند ,بدون تجربه عشق,کودک قدم به دورانی میگذارد که مثلا عشق
را به صورتی دیگر بایستی تجربه بکند,ودر سالهای بعد به صورت های دیگر,ولی
وقتی در همان آغاز ,عشق را به صورت نوازش تجربه نکند, درد ورنجی که او
میبرد ,اساس احساس نا امنی را پایه گذاری میکند ,وبا این آغاز خلا عشق ,
قدم به مراحل بعدی میگذارد,واین خلا در من وشما به صورت ترس شروع به کار
می کند,و ما بجای اینکه با عشق رشد کنیم ,با ترس رشد میکنیم,و این ترس
را با خودمان به کوچه و مدرسه و دبیرستان و جامعه می آوریم ,بزرگ میشویم
وکارگر و کارمندانی ,با ترس های عمیق درونی ,پدر و مادرانی میشویم که در یک
دوره ,بچه هایی را ببار می آوریم درست مثل خودمان,واین دوره تسلسل ادامه
خواهد داشت ,مگر اینکه یک روز به خودمان باییم ,و باقی ماجرا.
ترسی که بر من و تو حاکم است ,که به روشهای مختلف دارد کار می کند, از
نبود عشق است,ترسی که خود را از طریق دروغ و تزریر و ریا و مکر و حسادت و
تعصب و هزاران نمونه دیگر در من وشما ,در ارتباطات فردی و خانوادگی و جامعه و
کشوری ,دارد کار میکند ,وما هیچ کاری نمی کنیم,و نمی دانیم که آنچه آسیب
می بیند,عشقی است که باعث پیوند من و توست ,و ما هر روز بیشتر از روز قبل
از هم جداتر و بیگانه تر می شویم ,ما عشق را هر لحظه سر می بریم ,و با هر
سر بریدن ,به مرداب نا امنی بیشتر ,فرو و فروتر میرویم, پس برای رهایی و آزاد
شدن بایستی ,تر سهای خودمان را بشناسیم,و راه کارهایی را که برای فرار از
ترس انتخاب کردیم را هم بشاسیم, و آگاهانه دست برداریم,و شروع کنیم به
شناخت عشق ,عشق را موضوع تحقیق و پژوهش خود قرار دهیم, با شناخت
عشق ,و به کار کیری آن در زندگی ,عشق در جایگاه اصلی خود ,قرار خواهد گرفت و با استقرار عشق,ترس که از خلا عشق بوجود آمده بود ,خواهد رفت,
و باقی ماجرا,پاینده باشید.
کلمات کلیدی: