دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم ,دنیایی است علمی, دنیایی که همه چیزش
علم و علمی است ,اگر هم از آن سر در نیاوریم ,اشکال در جهل ماست و در
علم ما ,در دنیایی که همه چیزش علمی و علم است,اگر نتوانیم با این علوم خود را هماهنگ کنیم ,هر کار ما ,بد یاضد علم ,محسوب مشود.
ولی چطور میشود در این دنیای بی نهایت علمی ,اکثریت ما در اینکره خاکی که اندک هم نیستم, علم را بجای اینکه در خدمت بشر و خود بکاربگیریم ,بر علیه خود
و دیگران بکار میبریم, اشکال در کجاست؟
آیا میدانیم که هرآنچه انجام میدهیم ,احتیاج به دانستن علم آن عمل دارد,آیا ما
با علوم متفاوت انسانی , کلامی ,روانی , ارتباطی ,شغلی ,هستی شناسی,
خداشناسی, خود شناسی, دینی, و هزاران علوم شناخته و ناشناخته آشنایی
داریم ,یا همینطوری آنجه یاد گرفتیم ,واکنش نشان میدهیم,متاسفانه اکثریت ما
در این دنیای علم,که حتی عشق آن هم یک علم است ,هیچ تخصصی را یاد
نگرفتیم ,و برای همین است که زندگی کردن برای اکثریت ما چه فقیر و چه غنی
پر از درد و رنج است,چون بی نهایت اعمال هر روز ما با علم هماهنگ نیست, و
در وحله نخست بایستی این مسله را درک کنیم, که ما هیچ نمی دانیم,و این
توهم دانستن را به کناری بزنیم و اعتراف کنیم که ,, نادانیم ,, .
کار بد, یعنی کاری که ضد, علمی است که, خداوند جاری کرده و کار خوب یعنی کاری که با علم خداوند هماهنگ است,رنج میوه و حاصل نادانی ما از جهلی است که اسیر آن هستیم ,این مهم نیست در دنیای پر علم ندانیم,مهم تلاشی
است که برای خلاص و آزادی از رنجی که خود سازنده آن هستیم ,بکنیم, همین
تلاش مهم است, که با سربلندی و فروتنی کامل در برابر خداوند ,میگوییم که
ما تلاشمان را برای خوب شدن کردیم, و خداوند بر قصد و نیتمان آگاه است,
پاینده باشید.
کلمات کلیدی: