سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون کارها همانند شود یکى را بر دیگرى قیاس کردن توانست و پایان آن را از آغاز دانست . [نهج البلاغه]

کسی خری داشت و از او کار میکشید , خری بود بسیار زحمتکش و کاری , و
بقدری کاری که در بین مردم معروف شده بود و قدر و منزلتی کم کم پیدا کرد و
صاحب خر فکر کرد که برای اینکه ارزش خر را چندین برابر کند بهتر است بر گردن
او زنجیرهای طلا بیاویزد تا مردم ببینند چه خر ارزشمندی دارم , وشروع کرد به
گردن خر زنجیرهایی سنگین از طلا انداختن و مردم هم به واسطه طلا های
فراوانی که خر حمل میکرد احترامش میگذاشتند , ولی خر می بایست تحمل چندین کیلو بار اضافی را همیشه بر دوش میکشید, اگر دیروز میتوانست چندکیلومتر راه را بدون خستگی طی کند امروز توان ده متر راه را هم نداشت  , او سنگین شده بود , با پوزش فراوان ,این واقعیت امروز اکثریت انسان, در تمام دنیاست , دردی است عمومی و جهانی .
همه ما, به واسطه داشتن هایی, که برای هر کسی ,شکل و فرمهای آنها متفاوت است, سنگین شده ایم , زنجیرهایی از طلا ساخته ایم و به گردن خود آویخته ایم تا احساس امنیتی را  که گم کرده ایم , بدست بیاوریم , این سنگینی توان پرواز را از ما گرفته , کسی پول و ثروت و کسی مقام و کسی خانواده و کسی ایل و تبار و کسی زن و فرزند و کسی .............. هزاران هزار اسماعیلی که ,بایستی قربانی کرد و یا به عبارتی, ترک امنیت کرد , در جهان مادی ,که همه چیزها در هر لحظه در حال تغییر و تبدیل شدن هستند , آیا میتوان از آنها تکیه گاهی ایمن برای خود ساخت ؟ در جهان مادی , امنیت داشتن , معنا ندارد , هر چه هستند, امکاناتی برای رفاه و آسایش هستند , ما با جمع کردن رشد نمی کنیم بلکه سنگین میشویم و ساکن , اگر هدف ما کسب امنیت از طریق داشتن های متفاوت باشد در آنصورت رشد متوقف شده , قدرت پرواز از ما گرفته میشود .
ره آسمانها ز درون است  پر عشق را بجنبان
پر عشق چون قوی شد   غم نردبان نداری
مولانای عزیز راه رشد انسان را نه در داشتن های بیرونی , که از درون میداند
که با شناخت توانای های درونی و استعدادهای درونی و پرورندان آنها و قوی کردن آنها را تنها راه, معرفی میکند , که قبل از ایشان هم همه بزرگواران راه
رشد , گفته بودند , که در واقع انسان , از حیطه داشتن و مادیات , به حیطه رشد
 و بودن, نفل مکان میکند , و خود را باز می یابد , پاینده باشید.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط صبوری 94/7/24:: 1:18 صبح     |     () نظر

درباره

صبوری
هدف از ایجاد این وبلاگ احساس وظیفه ایی است که اولا سپاس از خداوند برای توفیق این فرصت برای خودشناسی در کنار استاد و معلمی که مرا تا ابد بنده خدا کرده و دوم برای آن حتی تویی که نیازمند و طالب کشف ومکاشفه وبنده گی نظم و هماهنگی و هارمونی هستی.در ضمن آنچه مینویسم فقط نظرات شخصی است و هیچگاه بی احترامی و هتک حرمت به هیچ دینی در مرام من وجود نداردکه من عاشق تمام پیامبران خداوند بلاخص حضرت محمد (ص) هستم وهرکسی کوچکترین بی احترامی به اعتقادات و باورهای انسان کنداز خدا پرستی دور است ,اگر دیدگاه من با شما یکی نیست این به دلیل تفاوتی است که در اندیشهای ماست وهیچ چیز دیگری نیست ودر این راه ما هم سفرانی همراه به سمت خداوند هستیم و در این راه من محتاج راهنمایی های شما انسان بزرگ هستم
صفحه‌های دیگر
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها