بزرگی میگفت, با زندگی کردن سالم بایستی آماده و مسلح به طرف مرگ برویم. هر زمان وقتی به خواب میرویم و می خوابیم در واقع داریم می میریم و مرگ را تجربه میکنیم ,در هنگام خواب تمام آنچه داریم از تمام وابستگیهای مالی و جانی و روانی را میگذاریم و وارد دنیای بیکران خواب میشویم, هیچ شده که بترسیم و یا با افکاری از قبیل خانه و زن و فرزند و هزاران چیز دیگر مانع از بخواب رفتن ما شود,در هنگام خواب اشتیاق داریم ,مرگ هم درست مثل خوابیدن است, ولی چرا ازمردن هراس داریم واین ترس از دست دادن زندگی یکی از مسایل انسان امروزی است. اشکال از مردن نیست, اشکال از زندگی کردن ماست, ما ناخودآگاه میدانیم محصول زندگی ما در آخر چیست, ما از جایگاه خود در دنیای روحانی باخبر هستیم و این جایگاه است که ما را میترساند,انسان های آگاه همیشه مرگ را به عنوان یک نگاه و یک مشاور در مد نظر خود نگاه میدارند تا همیشه به طرف تعالی حرکت کنند و مرگ را به عنوان خردمندی میدانند که آنها را به سمت بی عیب و بی نقص بودن راهنمایی میکند.
کلمات کلیدی: