یکی از اشکالات بزرگ انسان این است که همیشه بدنبال حال خوش در حال
جستجو است ,از پله ایی به پله دیگر در حال پریدن است که خوشی را لحظه ایی
در آغوش بگیرد .راستی چرا؟
اصلا خوشی وجود خارجی دارد, چرا اکثر اوقات حال ما خوب نیست ,چه چیزی را
گم کردیم که در به در دنبالش میگردیم,حال بد چیست؟
انسانی که در راه خودشناسی است سوالات زیادی برایش مطرح میشوند که
یکی از این سوالات این است که چرا انسان که او هم جزیی از آن است دنبال
خوشی میدود,پس چرا با این همه امکانات انسان امروز درمانده تر شده,فقط
یک جواب پیدا کردم ,که اصلا جال خوش یک توهمی بیش نیست , انسان امروز
اسیر توهم خوشی است ,انسان یک حالت و یک کیفیت بیشتر ندارد , نرمال و
طبیعی ,آری انسان یا نرمال است یا نیست , و آن حال بدی که ما تجربه میکنیم
در واقع نشانه ایی است از خروج ما از حالت نرمال ,که ما آنرا به حال بد تعبیر
میکنیم و در پی رفتن به حال خوب تلاش میکنیم ,در صورتیکه تلاش برای حال
خوب ما را به حالت نرمال باز نمی گرداند و برای همین است که همیشه اسیر
این تلاش هایمان هستیم, چاره کار در تلاش نیست بلکه شناختن آنچه که ما را
از حالت نرمال خارج کرده و ما غیر طبیعی شدیم است,ما میبایست انسان
طبیعی را بشناسیم, وراهایی را که مارا از حالت نرمال خارج کرده,مورد
شناسای قرار داده وسدی در برابر آنها درست کنیم,تا از حالت نرمال خارج
نشویم ,وقتی آنچه که من و تو را از حالت نرمال خارج کرده را از سر راه برداریم
خود به خود به کیفیت طبیعی خود وارد شدیم, و آدم نرمال احتیاجی به حال
خوش ندارد ,خوشی جزی از طبیعت اوست, پاینده باشید.
کلمات کلیدی: