یکی از موضوعات مورد تحقیق ما,توقعات بیش از حد ما از خودمان و به خصوص
از دیگران است, درواقع اینکه انسان نیازمند است شکی در آن نیست ولی نیاز
نبایدسبب توقع در ما شود, توقعات وقتی برآورده نمی شوندتولید خشم که یکی
از علت های شروع جنگ و جدل است را می کند,واساس وریشه خشم هایی
دایمی ما در طول روز همین راز ی است که ما از آن می گذریم,اگر در طول روز
ما صد بار خشمگین شویم , صد بار توقعات ما به علل های متفاوت ارضا نشدند
ودر نتیجه در ما صد بار تولید خشم شده ,در تولید این عصبیت که منجر به رفتار
ناهنجار مشود باز بایستی به عقبتر ودر دوران کودکی نظر کرد,به دورانی که ما
نیازمند و ناتوان و نادان وناآگاه از نیازی در خود بودیم که خانواده مسول ارضای
آنها بودند تا حمایت و امنیت در ما که خالی بودیم ,پر می شد,ودر این نقطه ما
حس کردیم که حق و عدالت رعایت نشد و آرامش ما در طی سالیان بهم خورد
و صلح درونی ما بهم ریخت و از تعادل خارج شدیم وتا به امروز به دنبال احیای
عدالت می چرخیم,در اثر خودکاوی انسان به اساس ناتوانی , نیازمندی ,نادانی
نگرانی که ریشه تمام نیازهای مااز کودکی است,پی میبرد,و دانایی را که اساس
بیرون آمدن از تاریکی ,وبرآوردن درست نیازهای روحانی را که حس توانمندی را
بوجود میآوردواساس نگرانی را در ما خشک می کند و ازبین می برد ,وکار کرد
وتمرین در این حیطه ما را از درون قوی میکند و باعث آشتی درونی ما را فراهم
می کند,پس نظری به توقعات خودمان بیندازیم ,که امروز جه بر سر ما می آورند
وکوشش کنیم تا آنها را به حداقل برسانیم و راه هایی را برای ارضای نیازهای
واقعی را پیدا کنیم ,شناخت نیازهای واقعی و راه برای برآوردن آنها انسان را به
سوی موفقیت می کشاند. پاینده باشید.
کلمات کلیدی: