در دنیا دو نوع انسان دارند کار میکنند , انسان سازنده و انسان مخرب, کسی که در پی سازندگی است و کسی که در پی تخریب است ,با توجه به زندگی خودمان میتوانیم پی ببریم از چه گروه هستیم حتی با توجه به خانواده دولت دین و مذهب و اجتماع میتوانیم مشخص کنیم ,در واقع رعایت بهداشت جسمانی,روحانی,روانی,انسان را به آرامش میرساند و بعد از آرامش است که متوانیم از حیطه تخریب به حیطه سازندگی وارد شویم به عقیده من ماموریت انسان در کره خاکی سازندگی است و خداوند در درون هر کسی استعداد ساختن که هر چیزی میتواند باشد را گذاشته است روزی ازما خواهند پرسید چه کرده اید , کار برای ساختن و آبادانی یکی از ارکان روحانیت است ,بایستی تا دیرنشده از حیطه تخریب به حیطه سازندگی نقل مکان کنیم .
کلمات کلیدی:
شادی شهری است بی در و دروازه ,راهی برای جستجو وجود ندارد ,هر راهی ,بی راهه است وراهی به شادی ندارد,شادی کیفیت و حالتی است, که انسان پیرو, ومنظم که خود را به قانون ونظم الاهی هماهنگ کرده در آن قرار می گیرد ,این کیفیت و حالت ,حقیقت است ,انسان آگاه وقتی ناشاد است می فهمد که قانون و نظمی از نظام خداوند را زیر پا گذاشته و سریع در پی اصلاح آن برمی خیزد ,تا دوباره به شهر شادی باز گردد,معرفت پیدا کردن به نظم الاهی ,انسان را به شهر شادی می رساند.
کلمات کلیدی:
انسان بسان یک معدن طلا است ,ناشناخته و دارای استعداد های
ناشکوفا و پرورش نیافته ,و یکی از دردهای انسان امروزی
همین ناشکوفایی است, که در اثر تقلید, این حس کورمیشود
,شناخت تقلید, که جزیی از خود غیرواقعی ما شده لازم است,
تقلید کورکورانه از آنچه به ما آموخته اند, حس اندیشیدن
که ,خلاقیت یکی از ارکان آن است ,را کور میکند,و انگیزه
را ,شور و شوق را خفه میکند و همه اینها در درون ما
اتفاق می افتد ,برای شناخت, ما فقط با درون خودمان کار
داریم و اصلا با بیرون از خودمان کاری نداریم, و تمام
توجه از بیرون, برداشته میشود, و بر خودمان, که مرکز
تحقیق و تفحص است,متمرکز میشود,پس توجه به قسمتی از
وجودمان که تقلیدکردن است, وابعاد وسعیی را در بر میگیرد
را, مورد بررسی قرار میدهیم, تا حس اندیشدن ما آرام آرام
از خواب بیدار شود, در اندیشیدن خلاقیت شکوفا میشود.
کلمات کلیدی:
ما در همین لحظه در دو دنیا زندگی میکنیم,دنیای صورت و
دنیای معنا,دنیای صورت ,دنیای جسمانی است و دنیای معنا,
دنیای روحانی است,معنای کاری که میکنیم,رتبه روح ما را
در جهان معنا معلوم میکند,انسان می تواند با توجه به نیات
و قصدهایش ,جایگاه روحی خود را بفهمد,واین یعنی بهشت و
جهنم ,دوری از خداوند در حکم جهنم ,ونزدیکی به خداوند
در حکم بهشت است,هرچقدر در معنا عمیق تر شویم به
خداوند نزدیکتر شده ایم ,نزدیکی ودوری هم رتبه دارد,ماجایگاه
خودمان را در دنیای روحانی ازهمین دنیا انتخاب میکنیم
پس تا دیر نشده کاری بکنیم که پشیمان نشویم,بیدار شویم
از این خواب غفلت,بهشت و جهنم از همین نقطه ایی که
الان در آن هستیم شروع میشود.
کلمات کلیدی:
بزرگان زیادی در تمام دوران تاریخ تا به امروز در این رابطه صحبت کرده اند و
توصیه و تاکید کرده اند که قبل از اینکه بمیرید , و فرصت تمام شود, بمیرید,
در واقع بزرگانی که به راه رسیدند و با چشم بصیرت دیدند و ادراک کردند
حاصل این ادراک را به صورت تاکید و هشدار بیان کردند .
وقتی توجه به دنیای بیرون میکنیم , آنچه که در جهان حاکم میبینیم ,نظمی
و نظامی است که این نظم مختص جهان ما نیست بلکه نظم خداوند بر هر
عالمی چه پیدا و چه نهان حاکم است ,ما با جهان نظام مند روبرو هستیم
واین انسانی که با جهان نظام مند روبرو است ,اصلا بویی از نظم و نظام نبرده,
اصلا نظام را و نظم را نمی شناسد و بزرگان این را فهمیده اند و درک کرده اندکه
زندگی بعد از رحلت برای کسی که با نظم و نظام آشنایی ندارد چقدر سخت
خواهد بود , برای همین سر پوشیده توصیه کرده اند که قبل از مردن واز دست
دادن وقت ,نظم الاهی را تمرین کنیم,انتخاب کنیم حیطه نظم را و تمرین کردن
نظم را که آماده و مسلح بمیریم ,یقیننا ما با دنیایی نظام مندی روبرو هستیم
که نظم حرف اول و آخر را میزند,مثلا و به طور مثال کسی که در این دنیای زمینی
پیرو نظام بخشیدن نبود و بخشیدن را درک نکرد و تجربه نکرد ,بعد از سفر چطور
میتواند در کنار بزرگانی زندگی کند که همه عمر همه چیز خودشان را بخشیده اند
فقط فرق در این است که آن بزرگ یکی از نظام های حاکم بر این دنیا و هم آن دنیا
را فهمیده و خود را با این نظم هماهنگ و همسو کرده و تمرین و تجربه کرده و
آن دیگری نکرده بزرگان انتخاب میکنندقبل از مردن وارد حیطه نظم شوندو شیرینی
ورود شان را پخش کنند.
کلمات کلیدی:
انسان امروز در دو حالت افراط و یا تفریط سرگردان است,و همین افراط و تفریط او را از تعادل دور کرده است, و دلیل رنج بردن دایمی اوست , سرگردان, دایره وار دور خودش میگردد, ولی در این بین حد وسطی وجود دارد که اگر آنرا درک کنیم میتوانیم خودمان را از چرخه رنج نجات دهیم , در واقع راه میانه , کسب فضیلت و نگاه داری فضیلت است, بزرگان و پیامبران در باره راه میانه و یا تعادل ویا میانه روی تعلیمات زیادی را بیان کرده اند ,یکی از راه های تعادل ,ادراک اسما الاهی و غرق شدن در نامهای خدای بزرگ است,مثلا با خودشناسی درست , انسان پی میبرد که در حالت تکبر ویا ذلالت قرار دارد وقتی درد را از طریق خودشناسی پیدا کرد ,استاد او , اورا به طرف مناعت که یکی از نام های خداوند است هدایت میکند, ویا بین جاه طلبی و پستی خواهی ,او را به شرافت خواهی , یا بین مسخرگی و تلخ گویی ,او را به گشاده رویی راهبری میکند تا به تعادل برسد, در واقع بدون خودشناسی و بدون استاد امکان رسیدن به عدالت نیست, درک اسما الاهی راه میانه است ودر تمام کتاب های آسمانی این راه تعادل که سلامتی است را بیان کرده اند, بزرگی می گفت که کتاب آسمانی قرآن آدرس داروی درمان ما را نوشته ,ما با شناخت درد و درک دارو ,می بایست دارو را بخوریم تا سالم شویم, بایستی وارد کتاب آسمانی شویم و تحقیق و تفحس کنیم , بایستی غرق و فنا شویم در معنای کلام الهی ,تا درد مان درمان شود نه اینکه مدام آدرس و دارو را تکرار کنیم ,برای تعادل و میزان و عمل بایستی در کلام الهی فنا شد ,یعنی در معنای نام خداوند زندگی کرد و تجربه کرد و تمام پیامبران این تعلیمات را هر کسی به یک زبانی بیان کرده اند ولی تمام آنها در محور نام خداوند است, بایستی ببینیم که چرا با وجود این همه ختم قرآن که برگزار می کنیم و با این همه که با صدای خوش و صوت خوش که قرآن را تلاوت می کنیم و با خط خوش می نویسم و رنگ آمیزی میکنیم ولی هنوز در افراط و تفریط هستیم و رنجور و سرگردان دو ر خودمان می جرخیم.
کلمات کلیدی:
از آمیزش و هم آغوشی است که چیزی نو و تازه پدید می آید , تمام موجودات عالم دارند به نوعی با هم آمیزش و همکاری می کنند واز نتیجه این همکاری و آمیزش , زندگی نویی پدیدار میشود , هر نوع آمیزش بایستی هدفی را دنبال کند , مثلا از آمیزش و همکاری انسان با رنگ تابلویی پدیدار میشود, از آمیزش با می , مستی پدیدار میشود ,وقتی با صحبت و علم و دانش آمیزش کند , دانایی زاده میشود , وقتی در شهر وکشور با دیگران آمیزش کند اجتماع پدید میاید و زندگی وسعت می یابد, و وقتی با خداوند آمیزش کند , شادی و زیبایی زاده میشود,و ما ,همه ما در ارکستری عضو هستیم که رهبر این ارکستر خداوند است و رهبر پیوند دهنده تمام هستی جهان است , وما در این ارکستر داریم ساز و آهنگ خودمان را میزنیم , و صداهای ناهنجاری که در سطح دنیا جاری است و ما داریم میشنویم از همین است که ما اصلا گوش به رهبر اصلی ارکستر نمی دهیم تا یک سمفونی دلنشینی از ما بیرون بیایدو در سطح دنیا هر کسی از هر قشری ادعای رهبر ارکستر بودن میکند و این صداهای گوش خراش وناموزون را تولید میکنند.
کلمات کلیدی:
روح, بسان آینه است ,همه چیز را می تاباند, جسم ما اگر در ارتباط با دیگری
هم نباشد میتواند به زندگی خودش ادامه دهد , ولی روح ما , در ارتباطات تغذیه
میشود,روح اگر نتواند با دیگران ارتباط داشته باشد , افسرده میشود, روح در جمع
قوی میشود و تغذیه میشود , ارتباطات ما , نشان دهنده این است , که ما چطور
روحمان را تغذیه میکنیم,ما در خودشناسی , روحمان را صیقل میدهیم و سعی
میکنیم کار برد , کلام الاهی و نظم الاهی را در ارتباطات بیاموزیم و پیوند براساس این قوانین مستحکم شود , و میدانیم که آنچه در ارتباطات ناسالم نصیب روح میشود بیماری و مسمومیت است و شناخت نظم و کلام الاهی , برای ارتباط درست و تغذیه
درست روح است ویکی دیگر از ارتباطات, ارتباط با خداوند است, وقتی آینه ,پاک
و زلال , شد آنوقت زیبایی خداوند , از طریق آینه کوچک من هم انعکاس پیدا
میکند, درست مثل گلی که ما را محو زیبای خودش میکند , زیبایی از گل نیست
بلکه آینه پاک گل, زیبایی خداوند را می تاباند .
کلمات کلیدی:
ما در ارتباط با خودمان با دو چیز روبرو هستیم , یکی بدن وجسم و دیگری روح, بدن برای زنده ماندن احتیاج به تغذیه درست و غذای سالم دارد و در صورتی که غذای ناسالمی را بخورد بیمار و مسموم میشود , غذای بدن از ماده است ,هر چیز
که قابل دیدن باشد که جسم آنرا بپذیرد, ولی در کنار این جسم ,چیزهایی
هستند که مادی نیستند ولی ما شدیدا به آنها احتیاج داریم مثل محبت,مهربانی
,زیبایی,......که نمی توانیم در هیچ دکانی آنها را بخریم , ولی وجود دارند , و ما نیاز
به آنها برای زندگی داریم ,ولی جسم ما چون مادی هست, فقط احتیاج به موادی
دارد که از ماده درست شده باشد,پس ما جسمی غیر مادی داریم که نیازمند
تغذیه درست است ,غذای این جسم غیرمادی زیبایی و مهر و محبت و عدالت و عشق و درستی و صداقت و بخشش و..............است که اگر ما نتوانیم آنرا
درست تغذیه کنیم ناتوان میشود ,درست مثل اینکه ما غذا نخوریم ولی ما علاوه
برغذانخوردن درست,با تغذیه ناسالم و نادرست , به روحمان , باعث بیمار شدن آن هم میشویم و در نتیجه روحمان هم ناتوان است و هم بیمار , برای این اول بایستی
بیماری را تشخیص داد و بعد دنبال غذای سالم روحانی گشت.
کلمات کلیدی:
یکی از دردهای مردم دنیا که مختص یک کشور هم نیست و عمومی است, این است که انسان امروز گرفتار انتخاب های نادرست است . یکی از بزرگترین جنایتی که در حق بشریت شده این نیست که ثروت های خدا دادی او را غارت کرده اند, بلکه واقعیت ها را طوری نشان داده اند و یا طوری نشان میدهند که او نتواندراه درست را انتخاب کند ودرنتیجه انسان را در عواقب انتخاب نادرست نگاه میدارند, زور مندان ثروتمند و سیاست مدارن قدرتمند و ایدیولیژیست های توانمند عوامل هایی هستند که مسبب این نابسامانی درونی انسانها بوده اند و هستند, و در نتیجه انسان همیشه در رنج حاصل انتخاب نادرست خودش می ماند برای خروج از این رنج میبایست به دنبال حقیقت بگردیم و این حقی که خداوند برای انسان داده را آزاد کنیم و با آزاد کردن انتخاب به استقلال برسیم تا هر کسی در هر لباسی نتواند دنیا و آخرت ما را به فنا ببرد.
کلمات کلیدی: